پيشگفتار
اين واقعيت كه حكومت توتاليتر با وجود جنايت هاي آشكارش بر
پشتيباني توده اي استوار مي باشد، بيگمان بسيار ناگوار است. از همين روي، چندان
جاي شگفتي نيست كه پژوهشگران با توسل به باورداشت جادوي تبليغات و شست و شوي مغزي
و سياستمداران صرفا با انكار آن، غالبا از پذيرش اين واقعيت سر باز مي زنند...
انتشار اخير گزارش هاي محرمانه ي سرويس امنيتي اس اس در باره ي افكار عمومي آلمان
در زمان جنگ (1939-1944)، در اين زمينه بسيار روشنگر است. اين گزارش ها نخست نشان
مي دهند كه مردم آلمان درباره ي اين اخبار به اصطلاح محرمانه –كشتار يهوديان رد
لهستان، تدارك حمله به روسيه و غيره – اطلاع كافي داشتند؛ دوم اينكه با وجود اينكه
مردم تحت تاثير تبليغات هيتلري بودند، هنوز هم مي توانستند از خود عقايد مستقلي
داشته باشند... اطلاع از رويدادهاي ياد شده به هيچ روي از پشتيباني توده اي رژيم
هيتلري نكاسته بود. كاملا آشكار است كه پشتيباني توده اي از توتاليتاريسم، نه از
بي اطلاعي و نه از مغزشويي مايه مي گيرد (آرنت، 5-6).
اقداميتي كه از سوي استالين با پيش كشيدن برنامه ي پنج ساله
در سال 1928 انجام گرفتند، يعني زماني كه سلطه ي او بر حزب تكميل گشته بود، نشان
مي دهند كه تبديل طبقات به توده ها و نابودي هرگونه همبستگي گروهي، شرايط ضروري
چيرگي تام را تشكيل مي دهند (16).
آنان كه سراسر كره ي زمين را سرزمين آينده شان مي دادند، بر
ارگان زور داخلي تاكيد مي ورزند و بر سرزمين فتح شده ي شان بيشتر با روش هاي پليسي
و افراد پليس فرمانروايي خواهند كرد تا با ارتش (23).
No comments:
Post a Comment